اشاره کردید که خشم از احساسهای بنیادین است. پس باید خشونت را هم، به عنوان یکی از اشکال بروز خشم، طبیعی و غریزی بدانیم؟
درباره خشم و پرخاشگری نظریههای مختلفی وجود دارد. بعضی از این نظریهها پرخاشگری را یکی از غرایز اصلی انسان و ذاتی انسان میدانند؛ و سازوکار و همبستههای زیستشناختی خاصی برای آن قائلند. در واقع، طبق این نظریهها، همه آدمها این غریزه پرخاشگری را به نوعی با خود دارند. بر مبنای یکی از نظریهها پرخاشگری نتیجه احساس ناکامی و سرخوردگی در فرد است. یعنی وقتی فرد میخواهد به چیزی برسد و عاملی بیرونی مانع تحقق این خواست میشود، و فرد نسبت به آن عامل بیرونی احساس خشم پیدا میکند. این احساس ممکن است با رفتاری خشونتآمیز، چه خشونت کلامی و چه خشونت آشکار فیزیکی، خودش را نشان بدهد؛ و در پی حذف آن عامل بازدارنده و ناکامکننده باشد. از این منظر اعمال خشونت میتواند «طبیعی» تلقی شود. اما همین جا باید درباره عمل «طبیعی» توضیحی بدهم. منظورم از طبیعی بودن خشونت در اینجا تأیید آن نیست. اینجا و بهخصوص وقتی درباره خشونت در روابط بین انسانها حرف میزنم، «طبیعی» را در برابر «مدنی» به کار می خشم وخشونت...
ادامه مطلبما را در سایت خشم وخشونت دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : dm95ahangpor7 بازدید : 46 تاريخ : يکشنبه 14 آذر 1395 ساعت: 11:44